تمایز اصلی انسان نسبت به دیگر موجودات عالم داشتن قدرت تفکر و تعقل است. از همینرو امروزه در دنیای علم آثار تفکر و چگونگی استفاده درست و بهرهوری از عقل در کنار فعالسازی و خلاقسازی تفکر بسیار مهم است. این اهمیت در عرصه صنعت تا به حدی است که علت غایی بقای یک سازمان، شرکت و بهطور کل کسب و کار وابسته به خلاقیت و ابتکار ونوآوری است. به همین خاطر در فضای تعریف و چیستیهای علمی تعاریف مختلفی از پدیده خلاقیت ارائه شده است.
به عقیده برخی خلاقیت همان تخیل است که حاصل آن خلق و پدید آمدن چیزی ارزشمند میباشد. در تعریفی دیگر خلاقیت توانایی خلق چیزهای نو جدید و یا ایدههایی است که سه ویژگی اصلی داشته باشند یعنی :
1. جدید بودن
2. شگفت انگیز بودن
3. ارزشمند بودن
روانشناسان نیز خلاقیت را یکی از جبنههای تفکر و اندیشه و فرآیندی روانی دانسته که منجر به حل مسئله، ایدهسازی، مفهومسازی، ساخت هنر و نظریه میشود.
یک فعالیت خلاقانه شامل فرآیندهای زیر میباشد:
1. جذب: توجه به موضوع
2. الهام : جرقه دانش
3. آزمایش
4. پالایش
5. ارائه و فروش
اما نکته اصلی این است که چگونه بفهمیم فرد خلاقی هستیم و خلاقیت را چگونه اندازه گیری میکنند؟ مفهوم خلاقیت اگر چه خیلی برای ما ملموس است اما برای اندازهگیری آن چندان آسان نیست.
جزنی و همکاران ( 1382) برای اولین بار در طرح پژوهشی دانشگاه شهید بهشتی با عنوان بررسی عوامل موثر بر خلاقیت شغلی وزارتخانههای دولتی و از روی مدل هیت و همکاران به ساخت پرسشنامهای جهت اندازهگیری خلاقیت در شغل همت گماشتند. پرسشنامه طراحی شده توسط آنها دارای 37 گویه میباشد.